اسکینر:
رفتارگرایی و نظریه تقویت
بروشوس فردریک اکسینر در سال ۱۹۰۴ در سوسکوهانا در ایالت پنسیلوانیا در ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد.
پدر اسکینر یک وکیل بود.
بعد از اینکه یک معلم مسیحی تلاش کرد ترس اسکینر از جهنمی که مادربزرگش به تصویر کشیده بود را آرام کند اسکینر بی دین شد.
برادر اسکینر که ادوارد نام داشت و ۲ سال و نیم از اسکینر کوچکتر بود در سن ۱۶ سالگی بر اثر خونریزی مغزی از دنیا رفت.
اسکینر با هدف اینکه یک نویسنده بشود در آزمون ورودی کالج همیلتون نیو یورک شرکت کرد.
اسکینر دوران موفق و خوشایندی را در کالج همیلتون سپری نکرد اما نهایتاً در سال ۱۹۲۶ لیسانس هنر در ادبیات انگلیسی دریافت کرد.
اسکینر سپس برای ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس در آزمون ورودی هاروارد پذیرفته شد.
درحالیکه اسکینر دانشجو دانشگاه هاروارد بود دانشجوی دیگر به نام «فرد کلر» اسکینر را متقاعد کرد تا به طور تجربی دانش دیگری را در رابطه با مطالعه رفتار فرا بگیرند. این موضوع باعث شد تا اسکینر جعبه معروفش بنام «جعبه اسکینر» را اختراع کند و همکاری بیشتری با فرد کلر انجام دهد.
اسکینر بعد از فارغ التحصیلی از مقطع فوق لیسانس؛ درحالیکه با والدین خود زندگی می کرد تلاش ناموفقی را برای نوشتن یک رمان عالی انجام داد. بعدها اسکینر از این دوران به عنوان دوران تاریک یاد کرد.
اسکینر با وجودیکه از جانب «رابرت فراست» که یک شاعر معروفی بود تشویق شد اما از استعداد نویسندگی خود سرخورده شد و این منجر به این شد که اسکینر در ادامه به رشته روانشناسی و مطالعه رفتار روی بیاورد کاری که در مقطع فوق لیسانس به پیشنهاد «فرد کلر» انجام داده بود.
اسکینر در سال ۱۹۳۱ مدرک دکتری خود را از دانشگاه هاروارد دریافت کرد و تا سال ۱۹۳۶ به عنوان یک محقق در این دانشگاه به فعالیت خود ادامه داد.
اسکینر در سال ۱۹۳۶ با ایوون بلو (معروف به اِوِه) ازدواج کرد و از وی صاحب ۲ فرزند دختر شد. اِوِه در سال ۱۹۹۷ یعنی ۷ سال بعد از اسکینر از دنیا رفت.
اسکینر سپس به عنوان استاد در دانشگاه مینه سوتا و سپس در دانشگاه ایندیانا دوران شغلی خود را پیگیری کرد. اسکینر در دانشگاه ایندیانا در سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۴۷ رئیس دپارتمان روانشناسی بود.
اسکینر در سال ۱۹۴۷ به عنوان یک استاد با رتبه استاد تمامی به دانشگاه هاروارد برگشت و تا پایان عمر در آنجا باقی ماند.
در سال ۱۹۷۳ اسکینر یکی از امضا کنندگان بیانیه «مانیفست اومانیست ۲» بود. (این بیانیه برای مخالف با جنگ، مخالف با نژاد پرستی، مخالف با حاکمیت دینی، مخالفت با سلاح های کشتار جمعی، حق طلاق، حق پیشگیری از بارداری، حق سقط جنین، پیگیری حقوق بشر، تشکیل دادگاه بین المللی برای حقوق بشر، و … است. یک جمله معروف در این بیانیه عبارت است از: “هیچ خدایی ما را نجات نخواهد داد ما خود باید خودمان را نجات دهیم”)
اسکینر در دهه ۱۹۷۰ شهرت بسیاری در نزد عموم مردم ایالات متحده آمریکا پیدا کرد.
اسکینر در سال ۱۹۷۴ بازنشسته شد اما تا پایان عمر بسیار فعال بود.
اسکینر در سال ۱۹۸۹ به سرطان خون مبتلا شد و در سال ۱۹۹۰ از دنیا رفت و در کمبریج ماساچوست دفن شد جائیکه بعداً اِوِه (همسرش) نیز در آنجا دفن شد.
۱۰ روز قبل از مرگ اسکینر از طرف انجمن روانشناسان ایالات متحده آمریکا جلسه ای به پاسداشت خدمات علمی اسکینر برپا شد و اسکینر در آن سالن به ایراد سخنرانی در مورد خود و کارهایش پرداخت.
بحث در مورد اسکینر و نظریاتش بسیار فراوان بوده است و همچنان ادامه دارد. اسکینر از یک طرف به دلیل نظریات مهمی که برای مطالعه رفتار انسان ارائه کرده است بسیار مورد تحسین و تمجید قرار گرفته است به طوریکه به عنوان هشتمین روانشناس مطرح قرن بیشتم رتبه بندی شده است؛ و از طرف دیگر به خاطر اینکه نظریاتش بر اساس آزمایشاتی بوده است که بر روی حیوانات انجام شده است و نتایج آن برای انسانها تعمیم داده شده است بسیار نکوهش می شود.
رفتارگرایی:
عنوان یکی از مهمترین مقالات اسکینر در زمینه علم رفتارگرایی عبارت بود از: «رفتارگرایی و رفتارگرایی افراطی».
اسکینر رویکرد خود نسبت به مطالعه رفتار را «رفتارگرایی افراطی» نامید. این فلسفه علوم رفتاری فرض می کند که رفتار نتیجه ای از تقویت های محیطی گذشته است.
اسکینر معتقد بود رفتار انسان بر اثر تقویت محیطی دائماً درحال تغییر است و رفتار موجود نتیجه تقویت های گذشته است. اسکینر با روشی مشابه روش چارلز داروین بیان می کند رفتارها بر اساس قانون «تنوع و انتخاب» تکامل می یابند. به این ترتیب، رفتار فرد از لحظه ای به لحظه ای دیگر متفاوت می شود؛ تغییری که با تقویت نیرومند می شود و در مجموعه رفتاری فرد برجسته می شود.
«شکل دهی» اصطلاح اسکینر برای اصلاح تدریجی رفتار با تقویت تغییرات مورد نظر بود.
اسکینر بیان می کند رفتار خرافات زمانی شایع می شود که این رفتار با یک تقویت مثبتی روبرو می شود درحالیکه در واقعیت این تقویت ربطی به آن رفتار خرافاتی نداشته است.
اکثر رفتارهای انسان را نمی توان به راحتی از نظر پاسخ های فردی یک به یک تقویت کرد؛ از همین رو اسکینر تلاش زیادی کرد تا این مساله پیچیده را توضیح دهد. برخی رفتارهای پیچیده را می توان دنباله ای از پاسخ های نسبتاً ساده دانست و در اینجا اسکینر ایده «زنجیر» را ارائه می کند.
ایده زنجیر بیان می کند که یک محرک متمایز که فرصتی را برای انجام رفتاری فرآهم می کند همچنین می تواند به عنوان یک تقویت برای رفتار قبلی محسوب شود. یعنی یک «محرک متمایز» همچنین یک «تقویت کننده شرطی» است. به عنوان مثال وقتی ابتدا یک صدا تولید می شود و به دنبال آن حیوان آزمایشگاهی می چرخد و سپس نور روشن می شود تا او پدال را فشار دهد و در نتیجه آن؛ غذا دریافت کند ما یک زنجیره ای از محرک و پاسخ داریم: صدا-چرخیدن-نور-فشار دادن پدال-غذا. در اینجا نور هم محرکی برای فشار دادن پدال محسوب می شود و هم تقویتی برای چرخیدن محسوب می گردد.
البته اسکینر متوجه شد رفتار انسان اغلب پیچیده تر از این نظریه زنجیره است. رفتارهای پیچیده اغلب به طور ناگهانی ظاهر می شوند مثل زمانیکه بر اساس دستورالعمل روی میز فرد راهش را به آسانسور پیدا می کند. از همین رو اسکینر نظریه «رفتار تحت قانون» (rule-governed behavior) را ارئه کرد. اسکینر بیان می کند رفتارهای نسبتاً ساده تحت کنترل محرک های کلامی قرار می گیرند (به عنوان مثال کودک می آموزد بپرد یا کتاب را باز کند)، بعد از اینکه تعداد زیادی از پاسخ ها تحت چنین کنترل کلامی قرار گرفتند توالی محرکهای کلامی می تواند تنوع تقریباً نامحدودی از پاسخ های پیچیده را برانگیزد.
نظریه تقویت
Reinforcement
تقویت به عنوان یک مفهوم کلیدی از رفتارگرایی، فرآیند اولیه ای است که باعث شکل گیری و کنترل رفتار می شود و از ۲ طریق شکل می گیرد:
- مثبت و
- منفی
اسکینر در کتاب «رفتارهای ارگانیسم» (۱۹۳۸) بیان می کند «تقویت منفی» را مترادف «جریمه» (Punishment) یعنی ارائه یک محرک بدخواه تعریف کرد. اما در کتاب «علم و رفتار انسانی» (۱۹۵۳) تقویت منفی را بازتعریف کرد.
اکنون «تقویت مثبت» را ارائه پیامدی مثبت تعرف می کنند (مثل تعریف و تمجید یا ارائه پاداش و…) و «تقویت منفی» را اجتناب از ارائه پیامدی تعریف می کنند.
اسکینر بیان می کند اگرچه «جریمه» (Punishment) غالباً برای سرکوب رفتار به کار می رود اما این سرکوب موقتی است و عواقب ناخواسته و نامطلوب دیگری دارد.
«خاموش سازی» (Extinction) عدم ارائه یک محرک پاداش دهنده است که باعث تضعیف رفتار می شود.
اسکینر با نوشتن مقاله ای در سال ۱۹۸۱ بیان می کند رفتار تقویت شده شبیه انتخاب طبیعی داروین است: «انتخاب از طریق پیامدها»
اگرچه اسکینر نهایتاً بیان کرده است همانطور که نظریه «انتخاب طبیعی داروین» زیر سوال رفته است نظریه «تقویت» نیز نمی تواند به طور گسترده همه رفتارهای انسانی را توضیح دهد.
انواع برنامه های تقویت:
۱- تقویت مستمر:
هر زمانی که رفتار مطلوب یا رفتار مورد نظر انجام گیرد آن را تقویت می کنند. اسکینر بیان می کند این نوع از تقویت زمانی موثر است که یک رفتار جدید مد نظر است.
۲- تقویت متناوب:
با تقویت متناوب، پاداش بر اساس فاصله زمانی یا تعداد خروجی (رفتار) ارائه می شود که در هر حالت باز ۲ حالت ثابت و و متغییر داریم که در مجموعه ۴ حالت را بوجود می آورند:
- برنامه زمانی ثابت (فاصله ای ثابت): در این حالت پاداش بعد از یک فاصله زمانی مشخص و معین داده می شود.
- برنامه زمانی متغییر (فاصله ای متغییر): در این حالت پاداش در زمانهای تصادفی داده می شود مثل ارائه پاداش در بازدیده های سرزده.
- تعداد خروجی ثابت (نسبی ثابت): در این حالت پاداش بعد از تعداد مشخص و معینی خروجی (رفتار) داده می شود مثل ارائه پاداش قطعات تولید شده تیلور.
- تعداد خروجی متغییر (نسبی متغییر): در این حالت پاداش بعد از تعداد خروجی اتفاقی صورت می گیرد مثل بررسی های کیفیت تصادفی.