پاولف:
شرطی سازی کلاسیک
ایوان پتروویچ پاولف در سال ۱۸۴۹ در شهر «ریازان» کشور روسیه تزاری به دنیا آمد.
پدر پاولف کشیش جوان و فقیری بودکه با باغبانی روزگار می گذراند و علاقه زیادی به کتاب و مطالعه داشت.
پاولف نوشتن را در ۵ سالگی آموخت و در ۱۱ سالگی به مدرسه کلیسای ریازان و سپس به به آموزشکده علوم دینی رفت اما بعد از مطالعه کارهای چارلز داروین و اندیشه های افراد سرشناس دیگر؛ آنجا را رها کرد و از سال ۱۸۷۰ در دانشگاه سنت پترزبورگ به تحصیل «علوم طبیعی» مشغول شد.
گرایش پاولف به علوم طبیعی ناشی از اندیشه های روشنفکران انقلابی روس بویژه «پیسارف» بود و کتاب «انعکاس مغز» اثر «آی ام سچنوف» بنیانگذار فیزیولوژی روسیه که در آموزشگاه مذهبی خوانده بود به آشنایی او با پیشرفت های علمی آن زمان کمک زیادی کرد.
پاولف در دانشگاه استادان برجسته ای داشت. مندلیف در شیمی معدنی، باتلروف در شیمی آلی و بویژه آی اف تیسون در فیزیولوژی که کمک زیادی در تبدیل پاولف به بزرگترین دانشمند آزمایشگر زمان خود کرد.
پاولف در دانشگاه سنت پترزبورگ؛ فیزیولوژی حیوانی را به عنوان رشته اصلی و شیمی را رشته فرعی خود انتخاب کرد و نخستین تحقیق خود را درباره فیزیولوژی اعصاب لوزالمعده به انجام رساند.
پاولف در سال ۱۸۷۵ مدرک لیسانس خود را دریافت کرد اما پیدا کردن کار در رژیم تملق سالار تزاری برای او بسیار دشوار بود تا اینکه در سال ۱۸۷۹ «اس پی بوتکین» از او برای کار در آزمایشگاه کلینیکش دعوت کرد. پاولف توانست ۱۱ سال در آن آزمایشگاه به طور مستقل به تحقیقات علمی خود بپردازد.
پاولف شدیداً به فیزیولوژی علاقمند بود و مطالعات خود را راجع به بازتاب شرطی تا ۵۰ سالگی آغاز نکرد.
پاولف در سال ۱۸۹۰ به مدیریت و سازماندهی بخش فیزیولوژی «انیستیتو پزشکی تجربی پترزبورگ» منصوب شد. این موسسه تحت مدیریت او که برای یک دوره ۴۵ ساله و تا پایان عمرش ادامه یافت، تبدیل به یکی از مهمترین مراکز تحقیقات فیزیولوژی شد.
پاولف در طول سالهای ۱۸۹۱-۱۹۰۰ قسمت اعظم تحقیقاتش را در همین موسسه در مورد فیزیولوژی دستگاه گوارش انجام داد. پاولف در این تحقیقات فرآیندهای گوارشی خصوصاً بزاق دهان و عمل معده سگ ها را مورد بررسی قرار داد و به سمت استادی در آن موسسه برگزیده شد.
پاولف کارهای عمده اش را در مورد شرطی سازی کلاسیک در سال ۱۹۰۳ منتشر کرد. یک سال بعد یعنی در سال ۱۹۰۴ مفتخر به دریافت جایزه نوبل در فیزیولوژی گوارش شد.
پاولف پس از انقلاب اکتبر (۱۹۱۷) در روسیه بسیار مورد احترام قرار گرفت و به کارهای علمی خود ادامه داد.
پاولف در طی سالها به تحقیقاتش ادامه داد و سرانجام در سال ۱۹۳۶ در سن ۸۷ سالگی در لینینگراد از دنیا رفت.
پاولف به وجود خدا اعتقاد نداشت و در بستر مرگ در حالیکه کاملاً هوش و حواسش بجا بود از یکی از شاگردانش خواست که در کنار او بنشیند و شرح احساسات و حالات خود را که تا لحظه مرگ به او می گفت یادداشت کند.
اتاق کار و آزمایشگاه پاولف همچنان به صورت موزه نگهداری می شود.
شرطی سازی کلاسیک
پاولف ترشحات گوارشی سگ ها را آزمایش کرد و در نتیجه این مطالعات، شرطی سازی کلاسیک را مطرح کرد.
به اعتقاد پاولف؛ سگها نه تنها وقتیکه غذا را می بینند بزاق دهانشان شروع به ترشح می کند بلکه این عمل را با هر محرک دیگری که مربوط به غذا شود؛ مثل دیدن ظرف غذا یا صدای پای نگهبان؛ از خود بروز می دهند.
پاولف صدای یک زنگ را در هر بار که برای سگ غذا می آوردند به صدا درمی آورد، سگ تدریجاً بین صدای زنگ و ارایه غذا شروع به برقراری ارتباط می کرد.
«محرک غیر شرطی» ارائه «غذا» و «محرک شرطی» «صدای زنگ» بود. عمل «ترشح بزاق» که در سگ صورت می گرفت «پاسخ» نامیده شد.
این «پاسخ» اگر با محرک غیر شرطی همراه می شد «پاسخ غیر شرطی»، و اگر با محرک شرطی همراه می شد «پاسخ شرطی» نامیده می شد.
قبل از یادگیری واقعی، بین محرک غیر شرطی یعنی غذا و پاسخ غیر شرطی (ترشح بزاق) ارتباط برقرار بود.
یادگیری واقعی وقتی رخ داد که بدون محرک غیر شرطی و تنها با محرک شرطی (صدای زنگ) پاسخ شرطی (ترشح بزاق) صورت گرفت.
انواع شرطی سازی کلاسیک:
- شرطی سازی همزمان:
ارائه همزمان محرک شرطی و غیر شرطی؛ در این حالت محرک شرطی تا آغاز پاسخ باقی می ماند.
- شرطی سازی تاخیری:
ارائه محرک شرطی چند ثانیه پیش از محرک غیر شرطی؛ در این حالت محرک شرطی تا آغاز پاسخ باقی می ماند.
- شرطی سازی ردی:
ارائه محرک شرطی چند ثانیه پیش از محرک غیر شرطی؛ در این حالت محرک شرطی قبل از ارائه محرک غیرشرطی حذف می شود.
فراگیری:
هر نوبت که محرک شرطی و محرک غیر شرطی با هم ارائه شوند یک کوشش نامیده می شود.
در اثر تکرار کوشش ها جاندار در مسیر فراگیری قرار می گیرد یعنی دوره ای که جاندار در حال تداعی دو محرک و ایجاد ارتباط میان آنهاست.
خاموشی:
تکرار محرک شرطی بدون ارائه محرک غیر شرطی، منجر به حذف پاسخ شرطی خواهد شد که این مسیر را «خاموشی» نامیده اند.
در هر دو مسیر فراگیری و خاموشی؛ در آغاز تغییرات سریع تر اتفاق افتاده و به تدریج سرعت تغییرات کاهش می یابد.
شرطی سازی کلاسیک در انسان:
«شرطی سازی کلاسیک» در مورد انسان نیز صدق می کند.
یادگیری کودک درباره اینکه به دنبال مشاهده سینه مادر، مزه شیر خواهد آمد؛ نمونه ای از شرطی سازی کلاسیک است.
جان واتسون بر این باور است که عواطف عمیق در انسان ممکن است از طریق شرطی شدن کلاسیک ایجاد شوند؛ از آن جمله می توان به شرطی شدن ترس در کودکی با دیدن کلاه پوستی سفید رنگ اشاره کرد چراکه خرگوشی سفید سابقاً دست او را گاز گرفته بود.
بنابراین یادگیری یک پاسخ، مشروط و مستلزم اجماع دو محرک مشروط و غیر مشروط است و چنانچه از دو محرک استفاده شود که یکی از آنها الزام آور و دیگری خنثی باشد، محرک خنثی به صورت یک محرک مشروط درمی آید و از این رو؛ دارای ویژگیهای محرک غیر مشروط می شود.