ادوارد لی ثوراندایک
قانون اثر،
قانون آمادگی،
قانون تمرین
ادوارد لی ثوراندایک در سال ۱۸۷۴ در ویلیامسبورگ ایالت ماساچوست به دنیا آمد.
ثوراندایک دومین پسر یک کشیش متودیست بود.
ثوراندایک با خواندن کتاب «اصول روانشناسی» ویلیام جیمز به روانشناسی علاقمند شد و برای ادامه تحصیل به دانشگاه هاروارد رفت و شاگرد ویلیام جیمز شد.
زمانیکه صاحبخانه ثوراندایک وی را از نگهداری جوجه مرغ ها (که به منظور کارهای آزمایشگاهی و تحقیقی از آنها نگهداری می کرد) منع کرد ویلیام جیمز زیرزمین خانه اش را در اختیار ثوراندایک قرار داد تا مطالعاتش را دنبال کند.
پس از ۲ سال از اقامت ثوراندایک در هاروارد؛ جاییکه وی با تدریس خصوصی به کودکان گذران زندگی می کرد؛ با استفاده از یک بورس تحصیلی به دانشگاه کلمبیا رفت و شاگرد جیمز مک کین کتل شد.
ثوراندایک در سال ۱۸۹۸ یعنی در ۲۴ سالگی رساله دکتری خود را با عنوان «هوش حیوانی: یک مطالعه آزمایشی درباره فرآیندهای تداعی در حیوانات» را دفاع کرد. در واقع ثوراندایک حاصل عمری تلاش و تحقیق و کار با حیوانات را در این رساله منتشر کرد.
ثوراندایک از سال ۱۸۹۹ به تدریس روانشناسی در دانشگاه کلمبیا پرداخت.
ثوراندایک در سال ۱۹۰۰ با «الیزابت مولتون» ازدواج کرد و از وی صاحب ۴ فرزند شد که یکی از آنها فرانسس بود که یکی از دانشمندان علوم ریاضیات شد.
ثوراندایک در سال ۱۹۱۱ به رساله دکتری خود مطالب دیگری را اضافه کرد و کتابی تحت عنوان «هوش حیوانی» منتشر کرد.
ثوراندایک در سال ۱۹۱۲ نیز به عنوان رئیس انجمن روانشناسی ایالات متحده آمریکا برگزیده شد.
ثوراندایک نهایتاً در سال ۱۹۴۹ از دنیا رفت. از مهمترین کتابهای ثوراندایک می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- روانشناسی یادگیری ۱۹۱۴
- سنجش هوش ۱۹۲۶
- بنیادهای یادگیری ۱۹۳۳
ثوراندایک یکی از مهمترین پژوهشگران در تدوین روانشناسی حیوانی بود.
فعالیتهای ثوراندایک در روانشناسی تطبیقی و فرآیندهای یادگیری وی را به سمت نظریه پیوندگرایی سوق داد.
ثوراندایک بوسیله روش علمی اش پایه گذار روانشناسی تربیتی مدرن شد.
بر اساس اعلام مجله Review of General Psychology ثوراندایک نهمین (۹) روانشناس قرن بیستم (۲۰) است که بیشترین استناد به نظریات وی شده است.
ثوراندایک نظریه عینی و ماشینی یادگیری را تدوین کرد که بر رفتار آشکار تاکید می ورزید.
ثوراندایک بر این باور بود که روانشناسی باید رفتار را مطالعه کند نه عناصر ذهنی یا تجربه هوشیار را در هر شکلی که باشد.
ثوراندایک تاثیر زیادی بر «تئوری تقویت» و «آنالیز رفتار» گذاشت و با «قانون اثر» یک چارچوب پایه برای قوانین تجربی در روانشناسی رفتار ارائه کرد.
ثوراندایک با ارائه قانون اثر رشته روانشناسی رفتاری را متحول کرد و از این طریق روی ساز و کار آموزش و پرورش تاثیر بسیاری داشت.
نظریات ثوراندایک بسیار زیاد و جالب هستند اما ۳ نظریه وی که بسیار مهم هستند به اختصار در ادامه توضیح داده می شود.
قانون آمادگی:
Law of Readiness
قانون آمادگی که در کتاب ماهیت اصلی انسان (۱۹۱۳) ارائه شده است دارای ۳ قسمت اصلی است:
- وقتیکه فرد آمادگی انجام عملی را دارد انجام دادن آن عمل باعث خشنودی فرد می شود.
- وقتیکه فرد آمادگی انجام عملی را دارد انجام ندادن آن عمل موجب ناخشنودی وی می شود.
- وقتیکه فرد آمادگی انجام عملی را ندارد مجبور کردن وی به انجام آن عمل موجب ناخشنودی فرد می شود.
قانون آمادگی ثوراندایک بیان می کند یادگیری تنها زمانی رخ می دهد که فرد هم از لحاظ فیزیکی و هم از لحاظ ذهنی آماده یادگیری باشد. بر اساس این نظریه زمانیکه دانش آموزان آماده یادگیری نیستند مجبور کردن آنها به یادگیری باعث ناخشنودی آنها می شود. بسیاری از کودکان خیلی زود از یادگیری متنفر می شوند زیرا زمانیکه آنها از لحاظ جسمانی و ذهنی آمادگی ندارند آنها را مجبور به یادگیری می کنند.
به طور کلی آمادگی به ۲ امر بستگی دارد:
- توانایی کار و فعالیت
- رغبت به کار و فعالیت
شروع آموزش و تمرین برای یادگیری پیش از آمادگی لازم نه تنها موجب پیشرفت یادگیری شاگرد نمی شود بلکه موجب نومیدی و ناکامی او نیز خواهد شد و در این صورت، زیان آن بیش از فایده آن خواهد بود. هر قدر معلم کارآزموده و ماهر باشد اگر شاگردان شرایط یادگیری را دارا نباشند، نخواهد توانست چیزی به آنان بیاموزد. بنابراین کلیه فعالیتهای آموزشی باید مبتنی بر استعداد و آمادگی شاگردان باشد. در واقع، شناختن و فهمیدن شاگرد مقدم بر آگاهی به روش های مختلف تدریس است.
قانون تمرین
(قانون استفاده و عدم استفاده)
Law of Exercise (Law of Use & Disuse)
نظریه قانون تمرین شامل ۲ بخش می شود:
- با تکرار تمرین، پیوندهای بین محرک و پاسخ نیرومند می شوند. یعنی اگر پیوند بین یک موقعیت محرک و یک پاسخ تمرین شود این تمرین به تنهایی پیوند بین آنها را نیرو می بخشد. این بخشی از قانون تمرین است که «قانون استفاده» نامیده می شود.
- زمانیکه تمرین قطع شود یا زمانیکه پیوند عصبی مورد استفاده قرار نگیرد پیوندهای بین محرک ها و پاسخ ها ضعیف می شوند. این بخش دیگر قانون تمرین است که «قانون عدم استفاده» نامیده می شود.
ثوراندایک معتقد است تمرین باید متنوع، معنادار، هدف دار و به قدر کافی تقویت کننده باشد. به نظر ثوراندایک، تمرین با تکرار محض تفاوت دارد. هر بار تمرین باید با روش و شکلی تازه صورت بپذیرد تا مغز بتواند در شکل های گوناگون فعالیت کند و در نتیجه اسیر عادت نشود و احساس نکند که کاری عبث و بیهوده انجام می دهد.
در قانون تمرین ۲ عامل مهم هستند که عبارتند از:
- عامل تازگی (موضوع یادگیری هرچقدر تازه تر باشد یادگیری آن برای شاگرد خوشایندتر است و آسان تر فرا گرفته خواهد شد)
- عامل هیجان (تمرین یک موضع یا واقعه مهیج و جذاب بیشتر از یک موضوع یا واقعه کسل کننده موجب یادگیری می شود.)
قانون اثر:
Law of Effect
ثوراندایک برای انجام تحقیقاتش قفس هایی را طراحی کرده بود که که برای باز کردن درب آنها باید اعمالی روی قفل ها، نخ ها، پدال ها و اهرام های داخل آن انجام می شد. ثوراندایک تعدادی گربه را داخل این قفس ها انداخت و گربه ها برای بدست آوردن تکه ای گوشت باید تلاش می کردند تا درب قفس را باز کنند. بعد از مدتی گربه ها آموختند چگونه درب قفس را باز کنند تا به گوشت برسند. گربه ها برای دریافت گوشت بارها این کار را تکرار کردند. این تحقیق آزمایشی باعث شد تا ثوراندایک نظریه قانون اثر را در سال ۱۹۱۱ ارائه کند.
بر اساس قانون اثر:
- رفتارها به احتمال بیشتری تکرار می شوند اگر با پیامدهای رضایت بخشی (پیامد مثبت) همراه شوند و
- رفتارها کمتر تکرار خواهند شد اگر با پیامدهای ناخوشایندی (پیامد منفی) همراه شوند.
به عبارتی دیگر:
- اگر محرکی (S) به پاسخی (R) منجر شود که تقویت به دنبال داشته باشد پیوند بین محرک (S) و پاسخ (R) نیرومند می شود.
- اگر محرکی (S) به پاسخی (R) منجر شود که جریمه به دنبال داشته باشد پیوند محرک (S) و پاسخ (R) ضعیف می شود.
در دنیای انسانها؛ معلمان، مربیان، قضات و مدیران به طور مکرر از قانون اثر استفاده می کنند. آنها برای شکل دهی رفتار از ارتباط رفتار با نتایج استفاده می کنند.
ثوراندایک بعدها در قانون اثر خود تجدید نظر کرد و بیان کرد «تنبیه کردن» یک پاسخ بر نیرومندی پیوند هیچ اثری ندارد به عبارتی:
- تقویت، نیرومندی پیوند محرک و پاسخ را افزایش می دهد درحالیکه تنبیه بر نیرومندی پیوند محرک و پاسخ تاثیری ندارد.
تاکید ثوراندایک بر اثر بخش نبودن تنبیه؛ با عقل سلیم هزاران ساله تاریخ بشر مغایر بود و به طور کلی آثار مهمی بر آموزش و پرورش، تربیت کودک و تغییر رفتار به جای نهاد.
ثوراندایک و سایر دانشمندان یادگیری تاکید می کنند تنبیه تاثیر یادگیری ضعیف و موقتی دارد اما ممکن است فرد تنبیه شده را وادارد به شکل دیگری به تنبیه پاسخ غیر مطلوبی بدهد.
نظریات ثوراندایک منجر به حرکت به سوی بسیاری از نظریات و قوانین یادگیری همچون شرطی سازی عامل گردید. اسکینر از جمله دانشمندانی بود که شرطی سازی عامل را بسط و تبیین کرد.
نظریات یادگیری ثوراندایک و پاولف بعداً توسط هال (۱۹۳۵) با هم ترکیب شدند. پژوهش ثوراندایک به مدت ۵۰ سال روانشناسی تطبیقی را به پیش می راند و بر تعداد بی شماری از روانشناسان طی آن دوره زمانی و حتی امروزه نیز تاثیرگذار بوده است.